نقش تعامل نوزاد و مراقب در شكلگيري اعتماد و رشد عاطفي كودك
تعامل ميان نوزاد مراقب يكي از بنياديترين و حياتيترين روابط در دورهي اوليهي زندگي است. اين رابطه به نوعي پايه و اساس رشد عاطفي، اجتماعي و شناختي كودك را شكل ميدهد و تأثير آن ميتواند تا بزرگسالي ادامه داشته باشد. مراقب معمولاً از طريق پاسخدهي به نيازهاي نوزاد، تماس چشمي، لمس و صحبتكردن با او، پيوندي عميق و اطمينانبخش ايجاد ميكند كه به نوزاد احساس امنيت ميدهد.
يكي از جنبههاي مهم اين تعامل، **پاسخدهي حساس** است. يعني مراقب بايد قادر باشد نيازهاي عاطفي و فيزيكي نوزاد را بهموقع تشخيص داده و به آنها پاسخ مناسب دهد. براي مثال، زماني كه نوزاد گريه ميكند، واكنش سريع مراقب به او كمك ميكند تا آرامش يافته و به تدريج ياد بگيرد كه ميتواند به محيط اطرافش اعتماد كند. اين اعتماد ابتدايي، پايهگذار حس امنيت در كودك است و به عنوان **دلبستگي ايمن** شناخته ميشود.
از سوي ديگر، **تكرار تعاملات مثبت** بين نوزاد و مراقب باعث تحريك رشد مغزي نوزاد ميشود و شبكههاي عصبي مرتبط با احساسات و شناخت را تقويت ميكند. نوزادان از طريق تماس چشمي، لبخند زدن و صداهاي آرامشبخش به يادگيري و كشف محيط اطراف خود ترغيب ميشوند، كه اين امر به رشد شناختي و اجتماعي آنها كمك ميكند.
در مقابل، عدم تعامل مناسب و يا پاسخهاي نامنظم ميتواند باعث ايجاد احساس ناامني و اضطراب در كودك شود و در آينده به مشكلات رفتاري و عاطفي منجر شود. به همين دليل، كيفيت و كميت تعامل مراقب با نوزاد نقشي كليدي در سلامت روان و رشد اجتماعي كودك ايفا ميكند.
برچسب: ،